نویسنده‌: محمدیوسف ارباب

حسن بن ابی الحسن البصری مولای زید بن ثابت پدر او از جمله اسیران میسان (ناحیه‌ای میان بصره و واسط با آبادی‌های فراوان) بود، پدرش فیروز نام داشت و در اسلام به یسار تغییر یافت. وی از موالی انصار بود.
مادر او خیره مولای ام‌المؤمنین ام‌سلمه بود[1] و یسار در زمان عمر بن خطاب با وی ازدواج کرد، و در سال 21 هجری دو سال مانده از خلافت عمر بن خطاب، حسن به دنیا آمد.
رجال‌نویسان به این نکته در حیات حسن اشاره می‌کنند که او از پستان ام‌المؤمنین ام‌سلمه شیر نوشیده است، عطار نیشابوری در تذکرة الاولیاء به شیر نوشی حسن چنین اشاره می‌کند:

چون مادرش به کاری مشغول شد حسن به گریه آمدی، ام‌سلمه پستان در دهان او کردی تا بمزیدی قطره‌ای شیر پدید آمدی چندین هزار برکات که حق تعالی پدید آورد برکات آن بود.

حسن در محیطی مملو از معنویت و در کنار بیت نبوت و به همراه دعای صحابه پرورش یافت و در چهارده سالگی قرآن کریم را حفظ کرد. حسن بصری در زمان حیات سیدنا عثمان به سنی رسیده بود که در نماز جمعه شاهد خطبه‌های ایشان باشد. او مدتی از حیات خود را در وادی قرای (منطقه‌ای وسیع میان مدینه و شام) بسر برد و سپس به بصره منتقل شد. و در آنجا ازدواج کرد، در منابع نام همسر او نیامده است فقط به این امر اشاره شده است که وی اصالتا ایرانی بوده است.

حسن بصری از صحابه کسب علم و دانشمند در منابع به تعداد زیادی از شیوخ و اساتید او اشاره شده است، از آن جمله: عمران بن حصین، مغیره بن شعبه[2]، عبد الرحمن بن سمره [3]، ابی بکره [4]، نعمان بن بشیر[5]، جندب بن عبدالله بن سفیان بجلی، عبد الله بن عباس[6]، ابی هریره عبدالرحمن بن صخر، انس بن مالک، [7] عبد الله بن عمر[8]، احنف بن قیس[9]، سمره بن جندب[10]و دهها نفر دیگر. و شاگردان معروف او عبارتند از: ایوب سختیانی[11]، حماد بن سلمه[12]، حمید بن ابی الطویل[13]، مالک بن دینار[14]و واصل بن عطاء[15].



اخلاق، رفتار و دانش حسن بصری

حسن بصری اخلاق نیکو و زیبایی ظاهری را با هم داشت، وی مردی علامه، دانشمندی بلند مرتبه، فقیهی بزرگوار، عابد، زاهد، ثقه، حجت، و از فصیح‌‌ترین مردم زمان خود بود. حسن روایات مرسل[16] فراوانی دارد و برخی از محدثین او را به تدلیس[17] هم متهم کرده‌اند اما با وجود این ایرادها اکثریت رجال‌نویسان او را قابل اعتماد می‌دانند.

حسن به جمال ظاهری و عضلات قوی و قامت بلند معروف بود این صفات به همراه سایر صفات اخلاقی مردم را به تواضع در برابر او وا می‌داشت. حافظ ذهبی[18]در تذکرة الحفاظ - همچنین دیگر منابع – او را از شجاع‌‌ترین مردم عصر خود گفته‌اند. حسن از دانش گسترده‌ای برخوردار بود. ربیع بن انس می‌گوید: من به مدت ده سال ملازم حسن بودم و او هر روز موضوع جدیدی را مطرح می‌کرد که پیش از آن نشنیده بودم.

زهد حسن برابر با شرع بود و در خوراک و پوشاک آنچه را شرع حرام نکرده است، بر خود حرام نمی‌کرد. شرح حال نویسان لباس زیبا، انگشتر نقره، عمامه سیاه و احیاناً کلاه کردی او را وصف کرده‌اند. حسن هر جمعه ریش خود را زرد می‌کرد و در مجموع او بر این باور بود که زهد مانع استفاده از پوشاک، خوراک و طیبات من الرزق نیست.

حسن بصری در رفتار و هماهنگی و عمل بسیار شبیه یاران رسول خدا (ص) بود. او در خرید و فروش آسانگیر و متسامح بود. و در راستای بر طرف نمودن احتیاجات مردم بسیار تلاش می‌کرد و همیشه ابراز می‌داشت: بر طرف کردن احتیاجات برادر مسلمان برای من از اعتکاف یک ماه بهتر است. رفتار پسندیده حسن بصری با همسایگانش سبب شد تا همسایه یهودی او اسلام بیاورد.



نمونه‌ای از سخنان حسن بصری

از حسن بصری سخنان نغز و پر معنای فراوانی نقل شده است، ابن جوزی[19] آنها را در یکی از آثار خود گردآورده است. در زیر نمونه‌های از این سخنان را ذکر می‌کنیم:

ای مردم شما به خواسته‌های خود نخواهید رسید مگر اینکه آنچه را میل دارید ترک کنید. وبه آنچه آرزو دارید دست نخواهید یافت مگر با صبر بر آنچه سخت و ناگوار است.

صبر بر دو گونه است: صبر به هنگام مصیبت و صبر بر معصیت و کسی که بر هر دو نوع توانا باشد به بهترین صبرها دست یافته است.

عزت فرد در ادب و تقوای او شرافت اوست.

به حسن بصری گفتند فلان شخص غیبت تو را کرده است پس ظرفی پر از حلوا برای او فرستاد و پیغام داد که خبر شدم نیکی‌هایت را به من هدیه داده‌ای به پاداش آن کار این هدیه را برایت فرستادم.

حسن بصری واعظی موثر و سخنرانی قوی و متکلمی بسیار جذاب بود. والی عراق عمره بن هبیره [20] در زمان یزید بن عبدالملک[21] او را به همراه محمد بن سیرین[22]و شعبی[23]طلبید و بدیشان گفت، یزید بن عبدالملک خلیفه است، بر بندگان طاعت او واجب است، مرا ولایت عراق و خراسان داد و آنچه او بگوید مرا کردنی است، شما چه می‌گویید؟ ابن سیرین و شعبی برای نگهداشت خود، جوابی دادند اما حسن ساکت ماند و یزید از طرف حسن کرد و پرسید. حسن گفت: ای پسر هبیره از خدا بترس و خوف یزید دراوامرخدا مکن، خدای تعالی ترا از غضب یزید مانع کند و یزید از غضب خدا مانع نشود.

از حسن دعا‌های فراوانی بر جای ماند است که به خاطر طولانی نشدن کلام از آوردن آنها اجتناب می‌شود.



جهاد حسن بصری

حسن بصری در جهاد فی سبیل الله سابقه درخشانی دارد، به طوری که او را شجاع‌‌ترین مردم زمان خود گفته‌اند. وی از جمله مجاهدینی بود که به همراه مهلب بن ابی صفره [24]در خراسان با مشرکین می‌جنگید و مهلب او را در جهاد پیشاپیش می‌فرستاد. عبد الحی حبیبی در کتاب تاریخ افغانستان بعد از اسلام می‌نویسد، مشارکت حسن بصری در جهاد سجستان به منظور تبلیغ اسلام در میان مردم بوده است. حسن بصری در فتح کابل، اندقان (از آبادی‌های فرغانه) و زابلستان همراه سپاه اسلام بود ابن سعد می‌نویسد، حسن به مدت سه سال در این مناطق با سپاه اسلام همراه بود.



عبادت حسن بصری

حسن بصری با قلب و قالب خود به سوی قیوم آسمانها و زمین روی آورده بود وی عابدی خاضع بود و سخنش با عملش مطابق بود، حسن بصری شدیداً از اصحاب رسول خدا (ص) تأثیر پذیرفت و در عمل از شبیه‌‌ترین مردم به آنها بود. وی به هنگام تلاوت قرآن بسیار متواضع و گریان بود.

حسن بصری بر نماز شب مداومت می‌کرد و بر این باور بود که محروم شدن از نماز شب به سبب گناهان است، و آنرا نوعی محرومیت می‌دانست، حسن روزه فراوان می‌گرفت و مسیر خشیت خداوند را گرسنگی می‌دانست. و سیری و حزن را قابل جمع نمی‌دانست. وی می‌گفت باید از زیاد خوردن و زیاد خوابیدن به خداوند توبه کرد. حسن بصری در عمر دو بار حج گذارد نخستین حج را در آغاز عمر و دیگری را در کهنسالی بر جای آورد. از حسن پرسیدند: حج مبرور چیست؟ گفت اینکه از حج برگردی در حالی که از دنیا رویگردان و به آخرت راغب و مایل باشی.

حسن بسیار دعا می‌کرد و مردم دعای او را دوست داشتند. او در زهد رتبه‌ای بلند داشت از علقمه بن مرثد روایت شده است که: زهد هشت نفر از تابعین معروف بود اما طول حزن حسن از همه بیشتر بود. گفته شده است که حسن در زهد تحت تأثیر عامر بن قیس بوده است.



موضع گیری سیاسی حسن بصری

حسن بصری در موضع گیری سیاسی از احساسات و شتاب اجتناب می‌کرد و نگاه عمیق و بردباری خصیصه منحصر به فرد او در این زمینه بود. حسن در طول حیات خود از هیچ گونه فتنه و شورش مسلحانه دفاع ننمود، او شورش و قیام‌های مسلحانه را سبب تفرقه و خونریزی در میان مسلمانان می‌دانست، حسن بر این باور بود که فساد را نمی‌توان با شمشیر تغییر داد بلکه تغییر با توبه و بازگشت به سوی خدا و نصیحت صاحبان امر ممکن است. حسن بصری به هنگام شورش ابن اشعث [25]و ابن مهلب[26]تلاش بسیار نمود تا مانع ایجاد اختلاف و دو دستگی میان مسلمانان شود.

حسن در سودمندی این شورش‌ها تردید داشت به ویژه که ابن مهلب به سبب اختلاس از بیت المال توسط خلیفه عادل عمر ابن عبد العزیز محبوس شده بود. و هنگامی که پیرامون این شورش‌ها از او پرسیده شد پاسخ داد: نه با آنه باش و نه با مخالفانش فردی شامی پرسید: ای ابوسعید با امیر المؤمنین هم نباشیم؟ به تندی پاسخ داد: با امیر المؤمنین هم نباش.

در این جا این پرسش مطرح می‌شود که چرا حسن در برابر این همه ستم خاموش ماند و مردم را علیه ستمکاران تحریک ننمود. محمد بن ابو زهره در کتاب تاریخ جدل این پرسش را چنین پاسخ داده است:

1- دعوت به قیام علیه حکومت سبب به هم خوردن امور و از بین رفتن امنیت و ایجاد فساد می‌گردد و ستم‌هایی که در یک ساعت هرج و مرج صورت می‌پذیرد از ستمی که استبداد سالها انجام می‌دهد بیشتر است.

2- حسن بصری بر این باور بود که قیام‌های متعدد علیه حکومت سبب پراکندگی و تکه تکه شدن دولت اسلامی و مانع از جهاد علیه کافران و باعث طمع ورزی دشمنان می‌شود.

3- حسن بصری خون‌های ریخته شده در قیام ضد دولت را ناحق می‌دانست زیرا سبب اجرای حق و دفع ستم نمی‌گشتند.

4- دیدگاه وی این بود که راه مطمئن برای اصلاح امور، اصلاح مردم است. به ویژه وقتی اصلاح حاکمان مشکل باشد. وی بر این باور بود که فساد در حاکمان و درمردم به یک نسبت انتشار یافته است و حاکمان به نوعی همان رنگ را مردم دارند و نشان دهنده وضعیت مردم هستند و حاکمان تغییر نمی‌کنند تا زمانی که مردم تغییر نکنند و این همراهی امری ثابت است.

حسن بصری مدتی کاتب امیر بصره بود و مدتی پست قضاوت داشت. حسن عطای دولت را می‌پذیرفت.



دیدگاه برخی از علماء درباره حسن بصری

از یزید بن حوشب روایت شده است که من کسی را ندیدم که بیش از حسن بصری و عمر بن عبدالعزیز از خداوند ترسیده باشد. مثل آن بود که جهنم فقط برای آنها آفریده شده است.

غزالی توسی می‌نویسد: سخنان حسن شبیه سخنان پیامبران است و هدایت او بسیار نزدیک به هدایت صحابه پیامبر بود. و او بسیار فصیح بود و حکمت از دهان او می‌جوشید.

علی بن زید می‌گوید: من عروه بن زبیر، سعید بن مسیب، یحیی بن جعده و قاسم بن محمد و سالم و دیگران را دیده‌ام، اما هیچ کدام به مانند حسن بصری نبودند.

ابو عمرو بن علا می‌گوید: من کسی را فصیح‌‌تر از حسن بصری و حجاج بن یوسف ثقفی ندیده‌ام.



نکته:

در اساتید حسن بصری به امام علی اشاره کمتری صورت گرفته است و منابع مهم رجالی به ایشان اشاره نکرده‌اند. با وجود این متصوفه شجره کار خود را به حسن بصری و از او به امام علی می‌رسانند. پیرامون این قضیه در کتاب الحاوی للفتاوی للسیوطی آمده است که: مراسیل حسن همان احادیثی هستند که از علی ابن ابیطالب شنیده است و به خاطر جو سیاسی دوره بنی امیه از ذکر نام امام علی اجتناب کرده است. البته مراسیل حسن فقط از امام علی نیستند و از دیگر صحابه نیز احادیث مرسل دارد و این امر نشانه این قضیه است که علت روایت مستقیم از پیامبر و عدم ذکر نام صحابه دلیل دیگری داشته است و فقط دلیل سیوطی این امر را حل نمی‌کند. والله اعلم



وفات:

حسن بصری در ده سال آخر عمرش بسیار ضعیف شد. اما چنان نبود که بر بستر افتاده باشد و به نماز جماعت و همچنین نماز جنازه حاضر نشود حسن بصری شب جمعه ابتدای رجب سال 110 هجری در حالی که 88 سال عمر داشت وفات یافت و شاگردانش او را غسل داده و بعد از نماز جمعه مردم برای تشییع جنازه او خارج شدند به طوری که کسی در بصره باقی نماند که به نماز او حاضر نشده باشد. رضی الله عنه و ارضاه.



منابع:

1. ابن سعد؛ طبقات الکبری

2. ابن خلکان؛ وفیات الأعیان

3. روضه جمال الحصری؛ حیاه حسن البصری و مسیرته العلمیة.

4. ابن جوزی؛ صفوة الصفوة

5. ابن جوزی؛ صید الخاطر

6. حافظ ذهبی؛ تقریب التهذیب

7. حافظ ذهبی؛ تاریخ الإسلام

8. حافظ ذهبی؛ سیر اعلام النبلاء

9. ابو اسحاق شیرازی؛ طبقات فقهاء

10.زرکلی؛ الاعلام

11.ابن الملقن؛ طبقات اولیاء

12.عطار نیشابوری؛ تذکره الاولیاء

13.حبیبی عبد الحی؛ تاریخ افغانستان بعد از اسلام

14.دهخدا علی اکبر؛ فرهنگ لغت




ارجاعات
----------------------------------------
[1] ام‌المؤمنین ام‌سلمه، هند بنت ابی امیه وی زنی فاضله و صاحب نظر بود همسر اول او ابوسلمه بود و بعد از وفات او پیامبر خدا او را در سال چهارم هجری به زنی گرفت او در سال61 هجری درگذشت و بیش از همه همسران پیامبر عمر کرد. رضی الله عنها

[2] ابن ابی عامر بن مسعود ثقفی از بزرگان صحابه و صاحب شجاعت و زیرکی در بیعت رضوان حاضر بود وی از جمله زیرکان عرب بود و در هفتاد سالگی در 50 هجری در گذشت.

[3] ابن حبیب بن عبد شمس روز فتح مکه اسلام آورد. او از اشراف مکه بود و بعد از فتح عراق در بصره ساکن شد وی امیر فتح سجستان بود، در سال 50 هجری در بصره در گذشت.

[4] نفیع بن حارث کلده، در زمان جنگ طائف به اسلام گروید وی در سال 51 هجری در گذشت.

[5] بن سعد النصاری اولین مولود انصار بعد از هجرت، مدتی امیر کوفه بود..

[6] سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد سیزده ساله بود که پیامبر در گذشت از علماء و دانشمندان بارز زمان خود بود پیامبر خدا در حق او فرموده است: اللهم علمه الحکمة و تأویل القرآن. او در جنگهای جمل، صفین و نهروان از یاران امام علی بود. وی در طائف درگذشت و همانجا دفن شده است.

[7] انس بن مالک بن نضر نجاری انصاری از صحابه و خادم رسول خدا ده سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد و تا رحلت پیامبر خدا خادم او بود و در سال 91 هجری در بصره در گذشت امام مسلم و امام بخاری در دو کتاب صحیح خود احادیث فراوانی از او روایت کرده‌اند.

[8] در مکه و پیش از بلوغ به همراه پدرش مسلمان شد وی مردی بسیار پرهیزکار و به شدت پیروی سنت رسول بود. عبدالله در جنگهای امام علی با مخالفانش شرکت نکرد و از این بابت اظهار ندامت می‌کرد. وی در سال 73 هجری در گذشت.

[9] بردباری و حلم را در عرب و فارس به اومثل می‌زنند سادات تابعین بود و از عمر و عثمان و علی حدیث روایت کرده است، در جنگ جمل در رکاب امام علی بود اما در جنگ جمل حاضر به مشارکت نشد.احنف در سال 69 در کوفه در گذشت.

[10] سمره بن جندب بن هلال فزاری صحابه و از افراد شجاع و بهادر بود، در مدینه منوره پرورش یافت و در بصره ساکن شد مدتی حاکم بصره بود و در سال 60 هجری در گذشت.

[11] ایوب سختیانی (66-131هجری ) ایوب بن ابی تمیمه سختیانی بصری وی از فقهای زمان خود و از و حافظان حدیث بود.

[12] حماد بن سلمه بن دینار بصری، مفتی بصره و از محدثین و نحات، وی در سال 167 هجری در گذشت.

[13] حمید بن ابی الطویل تابعی معروف که احادیث فراوانی از انس بن مالک روایت کرده است.

[14] مالک بن دینار البصری ابو یحیی از راویان حدیث، وی فردی پرهیزکار بود که از کسب خود نان می‌خورد و در سال 131 هجری درگذشت.

[15] واصل بن عطاء ابو حذیفه از موالی بنی مخزوم، در مدینه به دنیا آمد و در سال 131 در گذشت وی از شاگردان حسن بصری بود که با او اختلاف پیدا کرد و اندیشه اعتزال را پدید آورد. وی کتابهای متعددی دارد.

[16] حدیث مرسل، حدیثی است که تابعی مستقیما از پیامبر روایت می‌کند و نام صحابه را نمی‌برد.

[17] تدلیس به کاری می‌گویند که یک راوی حدیث یک نفر را از وسط سند خود ذکر نمی‌کند و از کسی حدیث را روایت می‌کند که او را ندیده است و یا از او سماع او ثابت نیست فردی که این عمل را انجام می‌دهد مدلس نامیده‌ شود. این نوع روایات از جمله روایات ضعیف شمرده می‌شوند.

[18] شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان از رجال نویسان و مورخان و علمای و محدثین بسیار معروف در قرن هشتم وی کتاب‌های فراوانی تالیف کرده است. حافظ ذهبی در سال 748 هجری در دمشق وفات کرد.

[19] ابو الفرج عبدالرحمن بن علی از علمای فقه، حدیث و متفنن در علوم دیگر. در سال 508 هجری متولد و در سال 597 در بغداد در گذشت او دارای کتابهای زیادی در تاریخ و موضوعات پیرامون آن دارد.

[20] عمر بن هبیره و ابو المثنی، امیر عراق و والی یزید بن عبدالملک بود که هشام او را عزل کرد وی در سال 107 در گذشت.

[21] خلیفه اموی بعد از برادرش سلیمان بن عبدالملک خلیفه شد مادرش عاتکه دختر یزید بن معاویه بود و در سال 71 به دنیا آمد و در سال 105 در گذشت وی رفتار پسندیده‌ای نداشت.

[22] محمد بن سیرین شیخ الاسلام ابوبکر انصاری مولای انس بن مالک، وی از محدثین به شمار می‌رود و احادیث فراوانی روایت کرده است، او در تعبیر خواب پیشوا بود. و در سال 87 در گذشت.

[23] عامر بن شراحیل امام و پیشوای عصر خود بود. مادر او از اسیران جنگ جلولا بود و شیش سال مانده از خلافت عمر به دنیاآمد.وی از مجموعه عظیمی از صحابه حدیث روایت نموده است. گفته شده است وی با پانصد نفر از صحابه دیدار داشته است مکحول می‌گوید من کسی را داناتر از شعبی ندیده‌ام. وی در سال 104 درگذشت.

[24] مهلب بن ابی صفره امیر ابوسعید ازدی وی فردی فاضل، سخاوتمندو شجاع بود وی در سال فتح مکه به دنیا آمد و در سال 83 در زمان خلافت عبد الملک بن مروان در خراسان وفات کرد وی در فتح خراسان و سجستان مشارکت داشت و مدتی امیر خراسان بود.

[25] عبدالرحمن بن محمد کندی ابن اشعث قیام بزرگی علیه حجاج ترتیب داد اما در جنگ دیر جماجم از حجاج شکست خورد. وی در سال 85 هجری کشته شد.

[26] یزید بن مهلب بعد از پدرش حاکم خراسان شد و در زمان سلیمان بن عبدالملک عزل شد و عمر بن عبدالعزیز او را به سبب حیف و میل اموال عمومی زندان کرد وی در سال 53 متولد وی در سال 102 در 49 سالگی کشته شد. وی گرگان و طبرستان را فتح کرد. سرانجام وی علیه یزید بن عبدالملک قیام کرد و شکست خورده و کشته شد.